نشود فاش كسی آنچه میان من و تو ست
تا اشـارات نظـر نـامه رسـان مـن و تـوسـت
گـوش كن با لب خـاموش سـخن مـیگویم
پاسخم گو به نگاهی كه زبان من و توست
روزگاری شد و كس مرد ره عشق ندید
حـالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خـلوت راز دل ما كـس نرسـید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گـو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
ای بسا باغ و بهاران كه خزان من و توست
ایـن همـه قصـه فـردوس و تمـنـای بهـشـت
گفت و گوئی و خیالی ز جهان من و توست
نــقـش مــا گـو نــنــگـارنــد بـه دیباچــه عـقـل
هر كجا نامه عشق است نشان من و توست
« سایه » ز آتشـكده مـاست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن كه به جان من و توست
تا اشـارات نظـر نـامه رسـان مـن و تـوسـت
گـوش كن با لب خـاموش سـخن مـیگویم
پاسخم گو به نگاهی كه زبان من و توست
روزگاری شد و كس مرد ره عشق ندید
حـالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خـلوت راز دل ما كـس نرسـید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گـو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
ای بسا باغ و بهاران كه خزان من و توست
ایـن همـه قصـه فـردوس و تمـنـای بهـشـت
گفت و گوئی و خیالی ز جهان من و توست
نــقـش مــا گـو نــنــگـارنــد بـه دیباچــه عـقـل
هر كجا نامه عشق است نشان من و توست
« سایه » ز آتشـكده مـاست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن كه به جان من و توست
....
هوشنگ ابتهاج