آن زمان كه بنهادم سر به پاي آزادي
دست خود ز جان شستم از براي آزادي
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
مي دوم به پاي سر در قفاي آزادي
با عوامل تكفير صنف ارتجاعي باز
حمله ميكند دايم بر بناي آزادي
در محيط طوفاي زاي ، ماهرانه در جنگ است
ناخداي استبداد با خداي آزادي
شيخ از آن كند اصرار بر خرابي احرار
چون بقاي خود بيند در فناي آزادي
دامن محبت را گر كني ز خون رنگين
مي توان تو را گفتن پيشواي آزادي
فرخي ز جان و دل مي كند در اين محفل
دل نثار استقلال ، جان فداي آزادي
.....
کیست که نداند یکی از هدفهای اصلی انقلاب عظیم بهمن سال 57 ملت ایران به دست آوردن آزادی بود،
آری آزادی والاترین هدف و متعالی ترین آرمان آزادگان و آزاد مردان و آژاد زنانی است که زندگی را و بودن و ماندن را تنها به خاطر آن دوست می دارند.
به راستی اگر آزادی نباشد روزگار ملت ها چه می شود؟ آزادی فقط حق فطری انسان ها نیست، زیرا همه موجودات زنده آزاد آفریده شده اند، به آسمان نگاه کنید پرنده هایی را می بینید که در فراز های آسمان با آزادی بال می گشایند و بر اساس فطرت خود ، آزادی را دوست می دارند ، تمام موجودات زنده با آزادی بر زندگی خویش نظام می بخشند و اساس هستی شان مبتنی بر فطرتی است که آزادی را توجیه می کند.
عجب لحظه و زمان شکوهمندی است وقتی که می بینیم انسان یا پرنده اسیر رهیده از قفس با چه شتاب و شور وصف ناپذیری به سوی آزادی باز یافته اش پر می گشاید و نوای رهایی سر می دهد،
آری ! آزادی چنین است.
اگر آزادی را از یک قوم و ملت سلب کنند و به جای آن ، همه مواهب را بر او ببخشند هرگز فقدان آزادی جبران نخواهد شد زیرا خالق بزرگ همه مخلوقاتش را آزاد آفریده است بنابر این چه نعمت و موهبتی می تواند جایگزین آزادی شود؟
آزادی در ستایش و رسای تو چه بگویم ؟ با کدامین واژگان تو را وصف نمایم تا شایسته ات باشد.
آزادی چه زییایی ، چه عزیزی و چه مقدسی ، با ذره ذره وجودم دوستت دارم و قدر و ارزش تو را می دانم ، درود بر همه آزادگانی که با عفریت استبداد شجاعانه و قهرمانانه جنگیدند و آزادی را به مردم شان ارزانی داشتند و جاودانه گردیدند .
خداوندا: ما را از نعمت آزادی محروم مساز واز هیچ موجود زنده ای این موهبت را دریغ مگردان ، سلام بر آزادی ....