۶ بهمن ۱۳۸۷

نغمه ی توست بزن آنچه که ما زنده بدانیم

استاد شهناز

بزن آن پرده اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته
بزن این زخمه اگر چند در این کاسه ی تنبور نمانده‌ست صدایی
بزن این زخمه بر آن سنگ بر آن چوب
بر آن عشق که شاید بردم راه به جایی
پرده دیگر مکن و زخمه به هنجار کهن زن
لانه جغد نگر کاسه آن بربط سُغدی ز خموشی
نغمه سر کن که جهان تشنه ی آواز تو بینم
چشمم آن روز مبیناد که خاموش درین ساز تو بینم
نغمه ی توست بزن آنچه که ما زنده بدانیم
اگر این پرده برافتد من و تو نیز نمانیم
اگر چند بمانیم و بگوییم همانیم

نویسنده وبلاگ