دلنوشته هایی در گذر زندگی
۳ بهمن ۱۳۸۷
سفری طولانی بیاغازم
برآنم كه تمام خورشیدها را
چون شكوفههای نارنج
بر طرّّه مویت بنشانم.
اما توبه دورها چشم دوختهای :
از كهكشانی دیگر
و سیارهای دیگر
شكوفهای یخین را انتظار میكشی
كه برای چیدنش
میباید
سفری طولانی بیاغازم
و در راه بازگشت
تشنه
بمیرم ...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
نویسنده وبلاگ
مشاهده نمایه کامل من