دلنوشته هایی در گذر زندگی
۲۸ آبان ۱۳۸۷
سینه تنگ من و بار غم او، هیهات....
سینه تنگ من و بار غم او، هیهات....
مرد این بار گران نیست دل مسکینم
بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
نویسنده وبلاگ
مشاهده نمایه کامل من