۷ مهر ۱۳۸۷

یادی از صدای روحنواز "عماد رام"


در آسمان عشق من...
در آسمان عشق من، نوری نمی تابد چرا؟
یک شب ز رنج زندگی، چشمم نمی خوابد چرا؟

من تک درختِ صحرای دردم، بی برگ و بار افتاده ام
در چشم تنگِ دنیا دریغا بی اعتبار افتاده ام
در سایه ی من، هرگز نخفته یک رهگذار خسته ایی
چون قطره اشکی، گویی ز چشم این روزگار افتاده ام

شمعی که بی پروانه شد ، باید که خود تنها بسوزد
مجنون دشت بی کسی، باید که بی لیلا بسوزد
دل را اگر عشقی رسد، باید که با محنت بسازد
خرمن چو در آتش فتد، باید که بی پروا بسوزد

آن شمع بی پروا منم، مجنون بی لیلا منم من
طوفان عشقی سرکشم،
وان خرمن آتش گرفته، در گوشه ی صحرا منم من
دودی ندارد آتشم........

شنیدن صدای عماد رام را روی این شعر زیبا پیشنهاد میکنم اینم لینکش:

http://www.umahal.com/g.htm?id=26674



نویسنده وبلاگ