۲۱ مرداد ۱۳۸۷


من امشب ناراحتم !
نمي تونم بگم عصبيم ، اما يه جورايي بي قرارم !
الان يک موسيقي آروم رو انتخاب کردم و دنبال پاکت سيگارم مي گردم تا شايد حرصم رو سر دشمنِ جونم سيگار خالي کنم و جملاتم رو خلاصه تر و ملايم تر بيان کنم !
چهار بار دور خودم گشتم تا زيرسيگاري که در کمترين فاصله از من قرار داشت رو ببينم !
پيانو سامان احتشامي رو گوش مي کنم و سعي مي کنم آروم باشم ، يا آروم بشم ، اما موفق نمي شم !
تمام داستان ناراحتی من در مورد..... بگذریم ،ننویسم بهتره .
من عاجزم از گفتنش و خلق از شنیدنش
.......

نویسنده وبلاگ