۶ شهریور ۱۳۸۷

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند


هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه اینکار ندانست در انکار بماند


اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند


هر می لعل کزان دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند


جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدم که در کار بماند


از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند


داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنّار بماند


بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند


بتماشا گه زلفش دل حافظ روزی
شد که باز آید و جاوید گرفتار بماند





نویسنده وبلاگ