آب آرزو نداشت به غیر از روان شدن
دریا غمی نداشت مگر آسمان شدن
میخواست بال و پر زدن از خویشتن قفس
چندانكه تن رها شدن از خویش و جان شدن
آهن به فكر تیغ شدن بود و برگزید
در رنجبونههای زمان امتحان شدن
تاوان آشیانه به دوشی نوشته داشت
همچون نسیم در چمن گل چمان شدن
آنانكه كینه ور به گروه بدی زدند
قصدی نداشتند به جز مهربان شدن
باران من! گدایی هر قطرهی تو را
باید نخست در صف دریادلان شدن
با خاك آرزوی قدح گشتن است و بس
و آنگه برای جرعهای از تو دهان شدن
دریا غمی نداشت مگر آسمان شدن
میخواست بال و پر زدن از خویشتن قفس
چندانكه تن رها شدن از خویش و جان شدن
آهن به فكر تیغ شدن بود و برگزید
در رنجبونههای زمان امتحان شدن
تاوان آشیانه به دوشی نوشته داشت
همچون نسیم در چمن گل چمان شدن
آنانكه كینه ور به گروه بدی زدند
قصدی نداشتند به جز مهربان شدن
باران من! گدایی هر قطرهی تو را
باید نخست در صف دریادلان شدن
با خاك آرزوی قدح گشتن است و بس
و آنگه برای جرعهای از تو دهان شدن