۱۰ بهمن ۱۳۸۸

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار




یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

درد بی عشق زجانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

بلبل طبعم کنون باشد زتنهایی خموش
نغمه‌ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم

نویسنده وبلاگ