من همان عاشق ديرينم ......
و عصر هاي ديدار همانگونه دلپذير و خاكسترين
اگر هواي دوباره آمدنت هست
دامن بلند بپوش و سندل به پاي كن
كه در گذرگه متروك
تمشك هاي وحشي گسترانيده اند ...
از بانگ سگ ها آشفته مشو
ديريست كه بوي تو را مي جويند
اين وفاداران
حضور دوست را بر من مژده مي دهند ...