۲۵ شهریور ۱۳۸۷


میخوام که دل بدریا بزنم
یه سینه حرفو یکجا بزنم
چرا کسی نمیگه به من

عشقو امیدم بکجا رفته
شبا که یکه تنها بمونم
با غصه ها تو دنیا بمونم
به کی آخه میتونه بگه
اینکه پشیمونه چرا رفته

دو سه شبه که چشمام بدره ه ه ه

فردا دوباره پائیز میشه
بازدلم زه غصه لبریز میشه
باز ای آسمون بهش بگو
پشیمون میشی
به سوز عاشقی قسم که دلخون میشی

نویسنده وبلاگ